دوباره:

مرواريد:
آره،آره
اجازه داديو راضي‌ بودي باهات بازي کنن
دوباره،دوباره
روزي ميرسه ميرسي‌ به حرفام
اشکال نداره، نداره
بگذارستاره، روي سرم بباره
پس چراخوابه، بگذار بخوابه
نه نگذاربخوابه، نه ندارم چاره
 
عرفان:
همه هم سنّام مرضيه روحين
من هم هم سنّم، پس اينه روحيم
من نگفتم تو مسير خوبيم
نه من صوفيم، نه سفير روميم
از جون ميگم، تو اين راه جون ميدم
حالا دور بر ندار بهت رو ميدم
هر وري باد مياد به اون سو مي‌رن
هر جا نونشون جور از اون رو ميگن
بگذار زور بگن، ميگم تا کور بشن
دستور بدن، بگذار بگن و گوش ندم
بِکَن تو گور من، بِچِش از خون من
هيچ کسوفي نميشه ضد نور من
حالا شعور من، شده پل عبور من
روشن طول شب، کُلّ وجود من
نديده نور من، نه بابا کور پس
واستون زود هنوز قبول ظهور من
 
مرواريد:
آره،آره
اجازه داديو راضي‌ بودي باهات بازي کنن
دوباره،دوباره
روزي ميرسه ميرسي‌ به حرفام
اشکال نداره، نداره
بگذارستاره، روي سرم بباره
پس چراخوابه، بگذار بخوابه
نه نگذاربخوابه، نه ندارم چاره

عرفان:
نمي‌خوام الکي‌ مثل بغلي تز بدم
نمي‌خوام مثل بغلي الکي‌ حس بدم
احتياجي‌نداره بيارم اسمشم
بُکُن فکر يکم، يا دوباره بهت بگم
نوشتن عشق من، کي‌ نوشت مثل من
مي‌خوام ازحس بگم مي‌خوام از دل بگم
توي خماري خود، روي موج ول بشم
معلق روي ورقه بشم نصف شب
دود سنگيني‌ دورمه نصف وقت
نصف ديگشم وقت ندارم چت بشم
هر کيه ضدمن، نکنه فکرشم
ميپيچمت توکفنت، عرفان اسم من
همينه عشق من هميشه شعر بگم
هميشه عشق من شنيده شعر من
بيرون ازجسم و تن، بتونن حس کنن
جونم و به تو، روحمو به کي‌ من بسپارم؟
 
مرواريد:
آره،آره
اجازه داديو راضي‌ بودي باهات بازي کنن
دوباره،دوباره
روزي ميرسه ميرسي‌ به حرفام
اشکال نداره، نداره
بگذارستاره، روي سرم بباره
پس چراخوابه، بگذار بخوابه
نه نگذاربخوابه، نه ندارم چاره
عرفان:
کُلّ عمرم دنيا را دور زدم
دو تا چشم جلوم و دو تا هم پشت سرم
يه مشت لاشخور دنبال فرصتن
بايست بکشم اگر نکشم کشتنم
دست مانيست، اينا براي ما هم بر زدن
حکم تودستشون و ما هم کت همش
اگر برد ازت، ديگه ديره قر نزن
باز هم فرصت هست، نکن فکر صلح اصلاً
ديگه ميخونه و ميگه، کلافه از اين دل
وقتي‌ ميدونه و ميره خلاف غريزه
مرواريد : کلي‌ کار و فشار دائم و سالها لازم، ولي‌ ميرسم بهش، آره
عرفان: رفيقه ديوونه و پيرش بد حال و مريضه
ضعيف وبيجونه، ديگه نداره نتيجه
مرواريد : کلي‌ کار و فشار دائم و سالها لازم، ولي‌ ميرسم بهش، آره
 
 
مرواريد:
آره،آره
اجازه داديو راضي‌ بودي باهات بازي کنن
دوباره،دوباره
روزي ميرسه ميرسي‌ به حرفام
اشکال نداره، نداره
بگذارستاره، روي سرم بباره
پس چراخوابه، بگذار بخوابه
نه نگذاربخوابه، نه ندارم چاره

قاب شیشه ای:

مثه يه حقيقت رفته به باد
منو با خود مي بره مثه يه رويا توي خواب
عرفان:
شهر من من به تو مي انديشم نه به تنهايي خويش
از پس شيشه تو را ميبينم كه گرفتي مرا در بر خويش
از پشت قاب شيشه اي
من خوابم خواب شيشه اي
هر گفته داره ريشه اي
از آوارگي ولي غير از بارو بستنو رفتن چاره اي كه نيست
حاضري بري؟
شب خفته قانعي به چي؟
حرفامو ساده مي شنيد
اره مي شنيد از هر نسل و كارو  پيشه اي
پرواز
همراه باد بي مسير
امواج ساحلي كه نيست
افساره بسته به قلبت
هفت هزار ساله كه دسته
بسته ولي هستش تو همون دستاي خاك پير
چشما همواره خيس خيس
وطنم بر باد ريزو ريز
با دو تا امضاي زير ميز
نگاهم خيره ميشه به نصفه ي پر اين جام شيشه اي
بهم نگو فردايي ديگه نيست
بهتر از امروزو ميشه ديد آره ميشه ديد

شهر من من به تو مي انديشم نه به تنهايي خويش
از پس شيشه تو را ميبينم كه گرفتي مرا در بر خويش
من وضو با نفس خياله تو ميگيرم
و تورا مي خوانم
وبه شوق فردا كه تورا خواهم ديد
چشم به راه ميمانم

مي مونم و ميخونم واسه ايران
آره مي خونم از اينجا منو دل بيمار بيمار
ميخونيم ازايران
مي مونم و ميخونم واسه ايران
آره مي خونم از اينجا منو دل بيمار بيمار
ميخونيم ازايران

تن من پاره اي از آن تن توست
و قشنگترين شباي پر ستاره شب توست
تن من پاره اي از آن تن توست
و قشنگترين شباي پر ستاره شب توست

شهر من من به تو مي انديشم نه به تنهايي خويش
از پس شيشه تو را ميبينم كه گرفتي مرا در بر خويش
من وضو با نفس خياله تو ميگيرم
و تورا مي خوانم
وبه شوق فردا كه تورا خواهم ديد
چشم به راه ميمانم

از پشت قاب شيشه اي
من خوابم خواب شيشه اي
از گفته ساده ميشه ديد
باروبستم و رفتم آره ايران نگو از ما تو كينه اي
تنها و بي كسي
راوي فردا تو مي رسي
غمخوارم داره سينه اي سوخته تر از هر داغديده اي
توي گوشم آه ميكشيد و ميخوندم من نامه ها از خاطرات اون زاده هاش با قلباي نا اميد
دروازه آره با اميد
دروازه آره با كليد
ولي توي دستاي ما كه نيست
توي دستاي خائني ست
فرزنداي مارو شهراي ما رو گنج و نفت و معدن هاي مارو
فروخته واسه چي؟؟
اشكاي مارو درداي مارو به 17 نسل پس فرداي مارو
بگو آخه واسه چي؟؟
چشما همواره خيس خيس
وطنم بر باد ريزه ريز
با دو تا امضاي زير ميز
نگاهم خيره ميشه به نصفه ي پر اين جام شيشه اي
بهم نگو فردايي ديگه نيست
بهتر از امروزو ميشه ديد آره ميشه ديد

شهر من من به تو مي انديشم نه به تنهايي خويش
از پس شيشه تو را ميبينم كه گرفتي مرا در بر خويش
من وضو با نفس خياله تو ميگيرم
و تورا مي خوانم
وبه شوق فردا كه تورا خواهم ديد
چشم به راه ميمانم


جاده:

يادمه ميگفتن از اين راه نون شب نميخوري
نميدونن اين کار از نون شب برام مهم تره

وقتي خودت ميدوني
غير تو هيچي نميتونه جلوتو بگيره

اگه منتظري کسي واست در رو باز کنه
حالا حالا ها علافي

اولش سخت بود
هزار شرط بود
ميخواي همه بشنون از راديو پخش زود
خفه و نئشه از دود
تشنه پول
از اين غزل تا شعر بعدي مايوس
جاده معلوم
کارم هم هميشه از بقيه سر بود
صدام بم بود
زير فشار زخم زبون همه کم کم کمرم خم بود
رفيق چند سال دشمن تو چند روز
غريبه يهو ميشه رفيق و همخون
قدم به قدم جلوم يه سد بود
شکستم تک تک سيل من زود
ولي هنوز مجنون اندوه
شب پر ستاره نور من کو
پس نور من کو

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

پرسن چرا توي صحنه نيستم
چرا خفه چرا پشت مي ايستم

شعرا شاهکار چرا چرک نويسن
چيستم کيستم و محل زيستم

از غرب ميخونم تا شرق بدونه
از درد ميخونم همدرد بخونه

برا غرب زده يا زده از غرب
آرزو به دلاي اينور مرز

افکار همه به چپمه
افراد شصتم به همه

رپ نه درد دلمه
بغضم هم برا کيش و کشورمه

نامه برا چشم مادرمه
آره اين باورمه

که بد جوري لاليم توي غربت
اما نوبت عرفانه برا صحبت

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

بس که دل داغ داره
بس که دل داغ داره

بس که دل داغ داره از نوک خودکارش
شعله ميباره ميسوزه تا راه وا شه

بازتاب کل وجودم
خواستار روحم
خوب ميدوني کي صاحبکاره
ميگي مث بقيه م کجاش آخه
با همه چي آره با جون قمار آخه
چهار تا آس زير دستم
از شاه نميترسم
با همه چي ساختم تا همه چي ساختم
از جون بزار مايه چند هزار آيه
زير سقف کج رپ چند هزار پايه
آره که شاهکاره
نه بابام ويلا تو شمال داره
نه بيرون شهر کنار تو باغ داره
نه به کس تو تلويزيون باج داده
نه زنگ زده که عرفان چه حال داره
عرف هرچي داره از قواش داره
سنگيني يه ملت رو رو دو پاش داره
کي ميخواد سر راش باشه تو باش باشه
کي ميخواد همراش باشه راه جلو پاشه
 


با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده

با من
خود رو يافتن
خود رو ساختن
جاده م شده.....

مایه:

يکي اهل خوابه يکي اهل رشده
نميشه هميشه سر جات بموني
اوني که اهل خوابه ظهر پا ميشه گشنه
نميشه هميشه سر جات بموني

نيست دوراني مثل دوران مدرسه
منتظر خورشيد بره وشب بشه

من با برو بکس توي خيابونا بودم
پاي هرچي که بود تو تو رو نميدونم

حالا جز خاطره برام چي مونده
جيب خالي و دل پر آخ يه گوله

همينه تو تشنگي موندن
شيش سال گذشت تو تشنگيم مونده م

نيستم تنها دادا ارتشيم حالا
از تو زيرزمين خودمونو ميکشيم بالا

با ما دنيا لج داره آخ يه جلاده
هزار هوس و وسوسه مسير کج داره

پس حق دارم ميخوام جيب پر باشه
کي ميخواد گشنه باشه وقتي صبح پاشه

من که نه پس با کارم از صبح تا شب
شب کردم تو سرم تا که صبح پاشم

يکي اهل خوابه يکي اهل رشده
نميشه هميشه سر جات بموني
اوني که اهل خوابه ظهر پا ميشه گشنه
نميشه هميشه سر جات بموني
يکي جون ميکنه يکي پولش مفته
نميشه هميشه سر جات بموني
اگه پول نداري سفت بيفت پشتش
از قافله روندي بدون هميشه موندي

ساکن شهر فرشته م
خيالت ساکن بهشتم

ترک ميهن ترک ناموس
رويام همه تبديل کابوس

نديدم و دويدم و دويدم
تا به دوزخ رسيدم

پول هيزمه بزار بدونن
نميسوزم جاش ميسوزونم

ما صد سال رو تک شبه رفتيم
سال هاي جون صد تا رو گرفتيم

به به برو تهرون
نخورنت سر نون خوردنتون

برا روزي روزا روزم روز ميشه
برا پوله شباي من شوم ميشه

پول زياد لاشخورم باهاش مياد
اما عمرا دختري جاش بياد

يکي اهل خوابه يکي اهل رشده
نميشه هميشه سر جات بموني
اوني که اهل خوابه ظهر پا ميشه گشنه
نميشه هميشه سر جات بموني
يکي جون ميکنه يکي پولش مفته
نميشه هميشه سر جات بموني
اگه پول نداري سفت بيفت پشتش
از قافله روندي بدون هميشه موندي

وقتي ما داشتيم روز بد خونه
قديما ما خوش کوچه پس کوچه

در بد دست فرار از آشپزخونه
من سر قرار قرار سر پوله

بايد بکشي تا بگيري هرچي ميخواي
آدم نميشي تا نکشي سختي زياد

ميبيني درست پيش بري رفتي بالا
گذشت شيش سال شده زخمي پاهام

کمک هيچ گاه نداده دستي باهام
گوش بکني نکني اينه حرف حساب

يه سري کار يه سري ايشتي ميزنن
علفا خار چون پولي نيست چيز بخرن

فرق اينه من خودمو کشوندم بالا
زندگيمو نگاه کجا رسوندم حالا

نخبه هم باشي نجنبي رفت هوا
رخصت داشي نگفتيم وقت طلاس


يکي اهل خوابه يکي اهل رشده
نميشه هميشه سر جات بموني
اوني که اهل خوابه ظهر پا ميشه گشنه
نميشه هميشه سر جات بموني
يکي جون ميکنه يکي پولش مفته
نميشه هميشه سر جات بموني
اگه پول نداري سفت بيفت پشتش
از قافله روندي بدون هميشه موندي


اگه پول نداري سفت بيفت پشتش
پوست بنداز و تو بگير بگير پشتش

زحمت داره تا تو برسي به چشمه
يک عمر سيراب نه ديگه تشنه

تشنه عدالت اما عاقبت
جيب پر از خالي باشه نداري آخرت

ظاهرا آخرا لازمه عاطفه
اگه باشه عشق اگه حرف خاطره
 

 

به تو پول دادن و ما داريم فاصله
زخم داره نسل ما علت فاجعه

زخم دارم من زخم داره جامعه
تو تو فيلم ديدي و ما داريم خاطره

برا ما پول زير سنگ توخيابون
شبا جا کم باشه هستيم توخيابون
شروع مسيرمون هست توخيابون
پس فرق من و تو هستش توخيابون


يکي اهل خوابه يکي اهل رشده
نميشه هميشه سر جات بموني
اوني که اهل خوابه ظهر پا ميشه گشنه
نميشه هميشه سر جات بموني
يکي جون ميکنه يکي پولش مفته
نميشه هميشه سر جات بموني
اگه پول نداري سفت بيفت پشتش
از قافله روندي بدون هميشه موندي

کور:

برا حرف حق رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
زير دخل و خرج رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
جلو جمعيت رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
اين کارکار تو نيست حالا حالا کار داري نه نه نه نه نه !!!

[Verse 1]
بشنو حرف حق که از زبون من مياد
زبون همه و همه شبونه بند مي ياد
باز شن دراي لازم جاده ي تازه
بلکه يکي گوش کنه شعر تازه بسازه
از شب هاي سرد بدون فانوس
يا از صبح هاي غرق به توي کابوس
ديگه خواب و بيداري برام بدون معناس
توي قاب ديواري بذا بسوزم تنها
بدون بار دلم هميني که هست
ننگ خون تاره صلح زمين رو شکست
هستيه هر چه بوده تو حرفم
جدا از بقيه مثل لکه ي خون رو برفم
ديدي رنگ فرق رو با نگاه اول
شنيدي فرق رنگ رو با شعر هاي اول
ديگه نيست شب اول بدن رو بلرزوني
جاي تن و بدن بايد زبون رو بچرخوني

[Chorus]
برا حرف حق رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
زير دخل و خرج رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
جلو جمعيت رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
اين کارکار تو نيست حالا حالا کار داري نه نه نه نه نه !!!

[Verse 2]
از کوريه چشات بگو مي خوام بدونم
از اون قفل لبات که زده شعله به جونم
از پنبه گوشات که مي خوام بسوزونم
فکر کن يک صفحه شعر مردم بخونن
زاويه ديدت مثل در بهشت به روت قفله
برات وازش مي کنم بي نماز و سجده
کاسه چشمت رو با تيغ زبون جر مي دم
از راهه دو گوش ‌، دو چشم نو برات شکل مي دم
نميدم خطبه نمي خوام به جا تو فکر کنم
دل بدم رک به گوش بدن و ذهن من
گوش مي کني و حال مي کني با هام
نمي خوام خفه شه هدفم بعد از پايان صدام
بگن احساس درونم رو پنهان کنم
خشم و افکارمو محکوم زنده ها کنم
اتاق فکر و هدف تهي از اسباب کنم
جاش از خلاف و کد شهر و اسمام بگم
هيچ وقت از پشت خنجر نه جيب کسي رو زدم
اونا که تا حالا بودن ازم سالها عقبن
روشي ساختم من هنوز همه تو کفن
طپشي از قلبم به زور همه تو کفن

[Chorus]
برا حرف حق رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
زير دخل و خرج رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
جلو جمعيت رو دو پات واستادي مي گه نه نه نه نه نه !!!
اين کارکار تو نيست حالا حالا کار داري نه نه نه نه نه !!!

[Bridge]
اگه بدونه چگونه ز خونه پريديم
به اين ديوونه زندونه زمونه رسيديم
ما از يک دونه دونه به چوونه رسيديم
بذار بمونه نشونه وقتي بميريم

[Verse 3]
هر کي ضد منه بدون وقت رفتنه
زبونم مثل غمه پروند سرت رو از تنت
از کي کمترم که بخوام خفه بمونم
 

از هر کي مست ترم بذار همه بدونن
غير از دوروريايه خودم بگو يه شاعر
نباشه لب کلامشون باطل و بايل
نگه هر که گفت بزنه لباشو قفل
بلکه هر که مفت نکنه هواي حکم
پشت مايکروفون بکنه صدا کلفت
ميگي اين چي بود و کي بود و شعر رو برا کي گفت
نيستم ضد کس نزني شوره دلتو
نشو ضد من مي کني گوره خودتو
روي پاهاي خودم از سن 16
6سال جاده مه از بس سوزوندم
سرعتم کم شده ولي عقب نموندم
ميون ابر و مه ديوار صوت شکوندم !!